الهه ی الهام
انجمن ادبی
«رخت عزا»
رخت عزا به قامت جان کن، محرّم است خونین سرشک دیده روان کن، محرّم است با یاد تشنگان دیار بلا، مدام جامی پر از مصیبتشان کن، محرّم است گر قامتت کمان و اگر نیزه قامتی دل را به تیر غصّه نشان کن، محرّم است تا وارهی ز ظلمت انسان، نظاره ای بر آفتاب روی سنان کن، محرّم است در زیر خیمه ای که ز اشک خدا تر است لب را چو دیده مرثیه خوان کن، محرّم است بالا فرست شعله ی آه از تنور دل یا آتشی به کام زبان کن، محرّم است زنگار سهو بر رخ ایمان زند زمان دل را جدا ز زنگ زمان کن، محرّم است ایمن از آتش است عزادار، پس طلب از دست دوست خطّ امان کن، محرّم است محسن قویدل دبیر ادبیات چهاردانگه
نظرات شما عزیزان: وحید فیلم
ساعت11:55---12 اسفند 1392
:پسرخاله وحیدم عالی بود
موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|